در حال بارگذاری ...

کشور آفریقایی سومالی با بحران های زیست محیطی متعدد رو به رو است و از سال 1991 میلادی درگیر جنگ های داخلی بوده است. در خشکسالی سال 2011 میلادی، بیش از 250 هزار تن جان خود را از دست دادند و با وجود باران های قابل توجه پاییز و زمستان اخیر، همچنان بحران انسانی این کشور را تهدید می کند.

نزدیک به 731 هزار سومالیایی با بحران غذا رو به رو هستند که اکثریت آنها را آوارگان تشکیل می دهند. 2 میلیون و 300 هزار تن دیگر نیز در آستانه سقوط به چنین وضعیتی قرار دارند. به این ترتیب، تعداد افرادی که برای ادامه حیات به کمک های انسان دوستانه نیاز دارند به 3 میلیون می رسد.'

 در  گزارش اخیر 'سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل' (فائو) آمده:'اکنون 38 هزار کودک در این کشور دچار سوء تغذیه شدید هستند و برای اینکه زنده بمانند به درمان های پزشکی و غذاهای درمانی فوری نیاز دارند

گزارش زیر توسط یک خبرنگار ایرانی که چندی پیش به این کشور سفر کرده بود درباره وضعیت تحصیلی کودکان در این کشور است.

به محض ورود به مدرسه حلبی و مشابه با ساختمان‌های پیش ساخته، با دانش آموزان سومالیایی مواجه شدیم؛ در این اتاق که به واقع تنها اسم یک اتاق را می‌توان بر روی آن گذاشت در کمال ناباوری کودکان شاد و سرزنده در اوج فقر و ناامنی را مشاهده کردیم.
اتاقی با زیراندازی رنگی و دیوارهای حلبی بود و در حدود 40 تا 50 کودک پسر و دختر هر کدام در ردیفی جداگانه مرتب نشسته بودند؛ در وسط اتاق دمپایی یکی از کودکان به چشم می خورد و هیچ نیمکت و صندلی و حتی تخته سیاهی در این کلاس نبود تها همه دانش آموزان نشسته  بودند و بلند بلند با همخوانی کردن، دروس خود را فرا می‌گرفتند

 

دفترهای چوبی برای سرمشق‌های کودکان سومالیایی
کودکان سومالیایی که در این مدرسه تحصیل می‌کردند بسیار مشتاقانه و با انرژی درس می‌خواندند...جالب اینجاست که حتی دقاتر آن ها هم دفاتری چوبی بود!!!!  این دانش آموزان قرآن را روی لوح های چوبی آموزش می دیدند...

حتی قرآن کاغذی در این کشور کمتر دیه می شود....

گچ سیاه برای تحصیل کودکان سومالیایی

گچ کودکان سومالیایی سفید نیست بلکه سیاه است و شاید به واقع در تمام دنیا این نوع گچ (ذغال) تنها برای کودکان سومالیایی مرسوم باشد زیرا این کودکان با ذغال بر روی تخته چوب‌هایی که به عنوان کاغذ استفاده می‌کنند دروس خود را نوشته و فرا می‌گیرند و بیشتر مباحث درسی آنان نیز به صورت شفاهی و در قالب مباحث شعر به صورت همخوانی صورت می‌پذیرد.
 

دانش آموزان سومالیایی بدون کیف و روپوش

صفا، یکی از همین دختران دانش آموز کوچک سومالیایی است که بسیار مشتاقانه در کنار دیگر دوستان کوچک خود بدون کیف و روپوش در این مدرسه سومالیایی مشغول به درس خواندن است.
وی (پابرهنه با لباسی کهنه ولی خندان و پرانرژی) در پاسخ به خبرنگار اعزامی فارس مبنی بر اینکه کلاس چندم است و کتب و قلم‌هایش چیست با تعجب "هیچی" را به ما نشان می‌دهد و تنها برایمان شعر می‌خواند و ما متوجه می‌شویم که این کودکان قلم و کاغذ ندارند و تنها دروس آنها شعر است و در برخی مواقع با استفاده از چوب‌های دستی بر روی آن با ذغال برخی مطالب خود را رونویسی می کنند.

 

فارغ التحصیلی با پایه سوم ابتدایی
محمد، دیگر دانش آموز سومالیایی که در صف نخست هم شاگردی‌های خود در کلاس کوچک درس به همخوانی شعرهای مذهبی می‌پردازد نیز در تشریح چگونگی آموختن درس‌های خود در این کلاس می‌گوید: ما در اینجا همه با هم درس می‌خوانیم (دختر و پسر در یک کلاس) و برخی تا کلاس سوم و بعضی هم تا کلاس پنجم می‌توانیم درس بخوانیم و خیلی کم کسی می‌تواند بیشتر درس بخواند چون دیگر مدرسه نداریم و همه نیز در همین سطح می‌توانیم درس بخوانیم.

 

دانشگاه ما میدان جنگ است
در ادامه بررسی و کنکاش مدارس سومالی با "بشیر" راهنمای گروه، در زمینه سطح سواد جوانان این سرزمین به گفت‌وگو نشستیم که وی با تکان دادن دست خود بسیار از این سؤال تأسف می‌خورد و می‌گوید: ما در سومالی در بهترین شرایط تا کلاس پنجم می‌توانیم درس بخوانیم و بعد از آن به دلیل فقر و جنگ باید هر کداممان مشغول کاری شویم البته اگر شغلی باشد.

وی با نشان دادن اطراف خود که ویرانه خانه‌های مسکونی به وفور به چشم می‌خورد با غصه و رنج ادامه می‌دهد: ما در سومالی زودتر از آن که فکرش را کنیم بزرگ می‌شویم چون سومالی گرفتار جنگ است و بیشتر مردم در این سرزمین دچار مشکلات جنگ و ناامنی هستند، من خودم تا کلاس پنجم درس خواندم و حالا با دریافت روزی 10 دلار کار محافظت افراد به خصوص خارجی‌ها را انجام می‌دهم.

 


کودکان معلول سومالیایی جهت حملات انتحاری
با مشاهده دانش آموزان سومالیایی که در اوج فقر و ناامنی همچنان امیدوار و سرزنده بدون خستگی به زندگی و مثلأ تحصیل خود ادامه می‌دهند به فکر فرو می‌رویم که ناخودآگاه بشیر محکم بر روی دوشمان می‌کوبد و مارا از به اصطلاح تنها مدرسه مرکزی موگادیشو دور می‌کند زیرا هر لحظه امکان انفجار انتحاری در مدرسه توسط گروه الشباب که برخی کودکان معلول را با بستن مواد منفجر وادار به این امر می‌کند، می‌رود..... 

 




نظرات کاربران